بازگشت باز و وودی، عروسک های همواره برنده (باکس آفیس هفته) - مجله سرگرمی

فیلم بگذار برود یک درام نئو وسترن است. نئو وسترن ژانری است که در آن از موتیف ها و داستان های فیلم های وسترن و صحنه هایی باز از مناظر صحرا استفاده می شود ولی قصه در آمریکای مدرن اتفاق می افتد. ساخت این فیلم ها بعد از جایی برای پیرمردها نیست (محصول 2007) ساخته برادران کوئن رواج بیشتری پیدا کرد. کاراکترهای این فیلم ها شخصیت هایی هستند که باید با جابه جایی در این دنیای مدرن کنار بیایند. فیلم بگذار برود هم در زمره همین فیلم هاست.

فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام است که لری واتسون سال 2013 آن را منتشر کرد. کوین کاستنر نقش یک کلانتر بازنشسته و دایان لین نقش همسر او را بازی می نماید که بعد از فوت پسرشان مبارزه می نمایند تا عروس و نوه شان را از خطر خانواده حریصی که در داکوتا برایشان ایجاد نموده اند، نجات بدهند. بعد از فیلم بیا بازی کنیم که هفته پیش صدرنشین شد این دومین فیلم کمپانی فوکوس است که توانسته در هفته اول اکرانش رتبه اول جدول فروش را کسب کند. 66 درصد مخاطبان این فیلم بالای 35 سال داشتند و 52 درصد مخاطبان را زنان تشکیل می دادند.

امتیاز منتقدان به فیلم هم خوب است. فیلم در سایت متاکریتیک توانسته امتیاز 63 از 100 را کسب کند و متوسط ارزیابی شده است. منتقدان بازی لین و کاستنر را ستایش نموده اند و معتقدند آن ها توانسته اند تعلیق فیلم را با احساسات صادقانه تلفیق نمایند. این تریلری است که به گفته منتقدان ماهرانه اجرا شده و تقریبا توانسته مخاطب هدفش را تحت تأثیر قرار بدهد. مخاطبی که بالای 50 سال دارد و از کاستنر و لین خاطره دارد و از کمی خشونت در یک درام درباره کاراکترهایی در اواسط عمرشان خوشش می آید. اما به جز آن ها هر کس دیگری هم می تواند از راستا خاکی و پوشیده شده از خون فیلم لذت ببرد. فیلم ظریفی نیست اما به عنوان یک فیلم ژانر اریجینال است و زیرکانه ساخته شده.

رتبه دوم جدول در اختیار فیلم بیا بازی کنیم است. فیلمی که در دومین هفته اکرانش با فروش 1.7 میلیون دلاری و 45 درصد افت فروش یک پله سقوط کرد. بیا بازی کنیم یک درام ترسناک اسرارآمیز است که اولین فیلم بلند جیکوب چیس کارگردانش محسوب می شود. چیس پیش از این 12 فیلم کوتاه ساخته بود. فیلم بازیگران مشهوری ندارد.

بیا بازی کنیم داستان پسری به نام الیور است که به اوتیسم مبتلاست و نمی تواند حرف بزند. او از تلفن هوشمند برای ارتباط برقرار کردن با دیگران استفاده می نماید. همکلاسی های الیور در مدرسه او را اذیت می نمایند و در حقیقت پشتیبان عظیمش مادرش است. زندگی مشترک پدر و مادر الیور هم با مشکل روبرو شده است. شبی الیور متوجه می شود که یک اپلیکیشن به نام هیولاهای درک نشده روی تبلتش نصب شده که داستان هیولایی به نام لری را تعریف می نماید. لری به دنبال یک دوست می شود. سارا مادر الیور شب نشینی ترتیب می دهد تا پسرش اجتماعی شود اما یکی از بچه ها تبلت را پیدا می نماید و لری ظاهر می شود و به او حمله می نماید. بچه ها الیور را مقصر می دانند. کم کم سارا هم چیزهای عجیب و غریبی را که الیور می بیند تجربه می نماید و می خواهد پسرش را از تسخیر شدن توسط این هیولا نجات بدهد.

فیلم امتیاز 58 از 100 را در سایت متاکریتیک کسب نموده که بد نیست. به گفته منتقدان فیلم واقعا ترسناک از کار درآمده است و لحن غیرمعمولی هم دارد و پیروز می شود به داستانش عمق لازم را بدهد. اما بعضی هم معتقدند وحشتی که روی تبلت الیور وجود دارد روی پرده سینما به نمایش درنمی آید و کار نمی نماید. جیکوب چیس از مؤلفه های پیروزیت ژانر در فیلم های ترسناک اخیر استفاده نموده است. به علاوه به نظر می رسد که کارگردان با هیولا هم همدردی می نماید و این باعث ایجاد مسائلی در شخصیت پردازی ها شده است.

فیلم جیکوب چیس با بودجه محدود 9 میلیون دلاری ساخته شده است.

کمدی جنگ با پدرعظیم در پنجمین هفته اکرانش با فروش 1.5 میلیون دلاری در رتبه سوم جدول جا خوش نموده. فیلمی ساخته تیم هیل، خالق کاراکتر باب اسفنجی که رابرت دنیرو در آن نقش پیرمردی را بازی می نماید که همسرش را از دست داده است. پیرمرد می خواهد تنها زندگی کند اما دخترش اصرار دارد که پدر به خانه او بیاید. شانس به دختر رو می نماید و پدر موقع خرید از یک فروشگاه اشتباهی بدون پرداخت پول می خواهد خارج شود که زنگ خطر به صدا درمی آید و دستگیرش می نمایند. همین بهانه می شود تا او را به خانه دخترش ببرند در حالی که همه از حضورش خوشحالند به جز نوه کوچکش که مجبور شده اتاقش را در اختیار پدرعظیم قرار بدهد. نوه به پدرعظیم اعلان جنگ می نماید ولی قرار است این جنگ دور از چشم بقیه اتفاق بیفتد.

هواداران رابرت دنیرو قطعا غصه می خورند که ستاره عظیم سینما در فیلم ضعیفی ظاهر شده که امتیاز آن پیش منتقدان 34 از 100 است. منتقدان هم معتقدند که گروه بازیگران برای این فیلم بیش از اندازه عظیم و بااستعداد هستند. فقط هم رابرت دنیرو نیست. اوما تورمن هم نقش کاراکتر تلف شده ای را در فیلم بازی می نماید. البته گاهی فیلم خنده های ریزی از تماشاگرانش می گیرد. اما بیشتر اوقات شبیه یکی از آن فیلم های خانوادگی به دردنخوری است که از شبکه های دیزنی پخش می شود. فیلم گاهی بامزه است اما بیشتر اوقات راستاش را خطا می رود. در نهایت به گفته منتقدان فیلم تماشاگرانش را با سؤالات زیادی رها می نماید؛ مهم ترینشان این است که در ذهن گروه بازیگران بااستعداد فیلم چه می گذشته که در این فیلم بازی نموده اند؟

فیلم جنگ با پدرعظیم با بودجه 24 میلیون دلاری ساخته شده است.

رتبه بعدی جدول در اختیار فیلم سارق صادق است. این فیلم اکرانش هم زمان با جنگ با پدرعظیم آغاز شد و با یک اختلاف 400 هزار دلاری در رتبه چهارم جدول قرار گرفته است.

فیلم سارق صادق ساخته مارک ویلیامز است و این دومین فیلم بلندش بعد از مرد خانواده (محصول 2016) محسوب می شود. ویلیامز بیشتر به عنوان تهیه نماینده تلویزیونی در طول این سال ها مطرح بوده است. فیلم اولش با بازی جرارد باتلر درام ضعیفی بود و سارق صادق که یک اکشن جنایی است هر چند نتوانسته منتقدان را چندان راضی کند اما به نسبت فیلم قبلی یک گام رو به جلو محسوب می شود.

تام با بازی لیام نیسن سارقی است که سال ها دوروبر بوستون گشته و حالا دیگر در زمینه سارقی استادی شده است! اون با آنی دیدار می نماید که فارغ التحصیل روانشناسی است. تام عاشق آنی می شود و به خاطر او تغییر می نماید. یک سال از رابطه آن ها می گذرد و تام می خواهد خودش را به پلیس معرفی کند تا دوره محکومیتش کوتاه شود. پلیس ها اول باور نمی نمایند که او همان سارق معروف است. موضوع وقتی پیچیده تر می شود که پلیس ها با دیدن جعبه های پول وسوسه می شوند تام را بکشند و پول ها را برای خودشان بردارند.

امتیاز فیلم در سایت متاکریتیک 45 از 100 است. منتقدان متوجه شدند که قصد کارگردان احتمالا این بوده که لیام نیسن را برای یک نقش اکشن دیگر به جز فیلم های taken به سینما برگرداند اما متأسفانه فیلم قصه ای ندارد که قهرمان برای مخاطب بسازد.

انگاشته ساخته کریستوفر نولان که در حقیقت عظیمترین قربانی سال جاری کرونا میان آثار سینمایی بود هفته دهم اکرانش را در حالی گذراند که فروشش به پایین تر از یک میلیون دلار رسیده است. این فیلم جاسوسی جزء معدود فیلم های اکران شده از ابتدای سال جاری در سینماهاست که می توان به حضورش در اسکار هم امید بست.

این یک فیلم جاسوسی و علمی-تخیلی با بازی رابرت پتینسون و جان دیوید واشنگتن است. نوشتن فیلم نامه فیلم انگاشته پنج سال طول کشید اما ایده اش را نولان برای یک دهه در ذهنش داشت.

فیلم داستان یک مأمور بی نام سیا را روایت می نماید که در کیف با لباس مبدل مشغول انجام عملیاتی است و توسط نیروهای روس سارقیده و شکنجه می شود. ویکتور که رئیس اوست بعدتر شرح می دهد که هدف اصلی این عملیات برای یک ساختار مخفی به نام انگاشته است. در واقع دو جاسوس بین المللی باید برای جلوگیری از جنگ دنیای سوم درگیر توطئه هایی می شوند. یکی از فناوری هایی که با آن برخورد می نمایند امکان وارونگی زمان را به بشر می دهد.

امتیاز منتقدان به فیلم در سایت متاکریتیک 69 از 100 است. گزیده نقدهایش را زیاد نوشتیم همین را بدانید که منتقدان عاشق بازی ها و جلوه های بصری فیلم و کارگردانی نولان شده اند ولی به نظرشان فیلم نامه بیش از اندازه پیچیده و البته گاهی هم به ثمر نرسیده است.

فیلم ششم باکس آفیس تازه اکران شده ولی اثری قدیمی مربوط به دهه 90 است. داستان اسباب بازی ساخته جان لسه تر که تقریبا همه مغزهای متفکر پیکسار در ساختن آن دخیل بوده اند اولین انیمیشن بلندی محسوب می شد که به شیوه تمام کامپیوتری سال 1995 ساخته شد و ابتدای فرنچایزی شد که هم به لحاظ اقتصادی میلیاردها دلار سود نصیب سینما کرد و هم یکی از تحسین شده ترین سری فیلم های ساخته شده سینما شد. تا امروز چهار قسمت از انیمیشن داستان اسباب بازی ساخته شده است.

داستان اسباب بازی ماجراهای اسباب بازی های پسربچه ای به نام اندی است که دور از چشم آدم ها جان می گیرند و زندگی روزمره خودشان را دارند. رئیس عروسک ها یک کابوی به نام وودی است که عروسک محبوب اندی محسوب می شود. تا اینکه برای تولد اندی یک فضانورد به نام باز به او هدیه می دهند که سوگلی می شود. وودی با باز به مشکل برمی خورد اما این دو وقتی مسئله ای برایشان پیش می آید دست دوستی به هم می دهند و بعد از آن دوستان خوبی برای یکدیگر می شوند.

• محبوب ترین داستان دنیا؛ درباره سری فیلم های داستان اسباب بازی

فیلم در میان 250 فیلم برتر تاریخ به انتخاب کاربران imdb رتبه 81ام را دارد و امتیاز آن در سایت متاکریتیک 95 از 100 است. واشنگتن پست نوشته بود: این فیلمی است که باید دید. فیلمی است که باید درباره اش حرف زد و فیلمی است که دوباره و دوباره باید تماشایش کرد.

فیلمی که بچه ها را سرخوش می نماید و در کنار آن ها والدینشان را هم مجذوب می نماید. راجر ایبرت گفته بود به لحاظ بصری فیلم شبیه یک رولرکاستر هیجان انگیز است. فیلم نامه اش هوشمندانه و شوخ طبعانه و به شیوه ای انسانی سرگرم نماینده است.

در رده هفتم جدول فیلم مرد خالی را داریم. فیلمی که برگ برنده گیشه برای هالووین و هفته گذشته بود. مرد خالی از آن تریلرهای ترسناک ماورالطبیعی است که توسط دیوید پریور نوشته، کارگردانی و تهیه شده است. فیلم بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده و از آنجایی که بازیگر مشهوری هم ندارد به نظر می رسد از آن فیلم های ترسناکی باشد که با بودجه کم ساخته شده اند.

خلاصه داستانش خیلی آشناست. یک گروه از نوجوانان یک شهر کوچک به طرز اسرارآمیزی ناپدید می شوند. محلی ها گمان می برند که این کار مرد خالی است که در افسانه های محلی نامش آمده. یک پلیس بازنشسته آغاز به تحقیق درباره این اتفاقات می نماید و کوشش دارد برای این گم شدن ها یک دلیل منطقی پیدا کند. در حین تحقیقاتش او یک گروه مخفی کشف می نماید و متوجه کوشششان برای جمع آوری چیزهایی خطرناک می شود. خیلی زود زندگی پلیس و نزدیکان او در خطر قرار می گیرد.

امتیاز فیلم در imdb معادل 6 از 10 است. در سایت متاکریتیک فقط 15 نقد روی آن نوشته شده درنتیجه می توانید آن را جزو آثاری در نظر بگیرید که برای منتقدان دیدن و نوشتن درباره آن ها جذابیتی ندارد.

فیلم طلسم در دومین هفته اکرانش 150 هزار دلار فروخت تا آن پایین های جدول فروش بتواند خودش را نگهدارد. این تریلر وحشت را مارک تندرای ساخته که فیلم ضعیفی هم از کار درآمده است. داستان مردی که در روستایی تصادف می نماید و در زیرشیروانی خانه قدیمی یک زن که پزشک سنتی قبایل است، به هوش می آید. مرد ناامیدانه سعی دارد خودش را از جادوی سیاه زن برهاند و خانواده اش را قبل از برآمدن کامل ماه و آیین گناهکارانه ای که در پیش است نجات بدهد.

امتیاز متاکریتیک فیلم 38 از 100 است و با خواندن نقدها به نظر می رسد که ارزش دیدن ندارد. به گفته منتقدان جو مرطوب ظالمانه فیلم سنگین است اما به لحاظ داستان اریجینال فیلم سبکی است و قصه ای برای تعریف کردن ندارد. از آن تمرین ها در ژانر وحشت است که خیلی زود هم فراموش خواهد شد. احساس وحشتی که فیلم در مخاطبش ایجاد می نماید خیلی ملایم است و زود هم از یاد می رود. انگار آن نفرین دلسردنماینده خیلی زود فراموش می شود.

در رتبه نهم جدول برای خدا می داند چندمین هفته متوالی فیلم جهش یافته های جدید را داریم و رتبه دهم در اختیار هیولاها و عشق با نام دیگر مسائل هیولاها است که با بودجه 30 میلیون دلاری ساخته شده و فروشش هنوز به یک میلیون دلار هم نرسیده است. از آن فیلم هایی که در آن آدم ها به جنگ هیولاها می فرایند و داستان عاشقانه ای هم در پس زمینه اش دارد. فیلم مایکل ماتیوز البته سرگرم نماینده از کار درآمده و امتیاز 59 از 100 را از منتقدان گرفته است. داستان پسری به نام جوئل که قهرمان درونش را بیدار می نماید تا در دنیای که هیولاها در آن جولان می دهند 80 مایل آن طرف تر سراغ دوست دخترش برود.

*رقم فروش بر اساس میلیون دلار است.

iranpixfa.ir: ایران عکس | مجله ایران گردی، صنعت گردشگری و مسافرتی ایران

genarena.ir: مجله آرنا، وبلاگ تفریحی، سرگرمی و خبری

fixfun.ir: مجله سرگرمی | مجله تفریحی، سرگرمی و مسافرتی